جدول جو
جدول جو

معنی پول کیسه - جستجوی لغت در جدول جو

پول کیسه
کیسه ی کوچکی که در آن پول ریخته و به گردن می آویختند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پول سیاه
تصویر پول سیاه
پول فلزی بسیار کم ارزش، سکۀ کم بها، پول خرد کم ارزش، فلس، پرپره، پشیز، پاپاسی، پول خردی که سابقاً از مس سکه می زدند، سکۀ مسی
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دشت، معتدل، مرطوب، مالاریائی، دارای 140 تن سکنه. مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چشمه، محصول آنجا برنج و صیفی، شغل اهالی زراعت، راه آنجا مالرو است. این ده از دو محل بالا و پائین تشکیل گردیده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
پول خرد. پشیز. مس مسکوک که بهندی پیا گویند. (غیاث). پول از غیر سیم و زر.
- به یک پول سیاه نیرزیدن، سخت بی ارزش بودن. رجوع به پول شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
دوک ریسه. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوک ریسه شود
لغت نامه دهخدا
پول خرد پشیر مسکوک مسین. یا به یک پول سیاه نیر زیدن، سخت بی ارزش بودن، یا صورت یک پول سیاه پیدا کردن، کاملا از اعتبار و ارزش افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه تازه بمال و دارایی رسیده: مقابل کهن کیسه، تازه بدوران رسیده، تازه به دوران رسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول سیاه
تصویر پول سیاه
((لِ))
پول خرد، پشیز، سکه مسی
فرهنگ فارسی معین
کیسه ی پشمین از موی بز
فرهنگ گویش مازندرانی